جدول جو
جدول جو

معنی بی طبع - جستجوی لغت در جدول جو

بی طبع
(طَ)
مرکّب از: بی + طبع، فاقد نیرو و استعداد. بی قریحه:
عجب از طبع هوسناک منت می آید
من خود از مردم بی طبع عجب میمانم.
سعدی.
رجوع به طبع شود
لغت نامه دهخدا
بی طبع
بی توجه و بی استعداد
تصویری از بی طبع
تصویر بی طبع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باب طبع
تصویر باب طبع
موافق میل، به دلخواه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی طمع
تصویر بی طمع
بی حرص وآز، آنکه طمع ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی طرف
تصویر بی طرف
آنکه از دیگری جانب داری نکند، در علوم سیاسی دولتی که در کشمکش های سیاسی و جنگ ها جانب دولت دیگر را نگیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی ربط
تصویر بی ربط
بی ارتباط، بی رابطه، بی نظم و ترتیب، بی اساس و مهمل
فرهنگ فارسی عمید
(طَ مَ)
مرکّب از: بی + طمع، بی آز و حرص. (آنندراج)، بدون توقع: عالم عامل بی طمع باورع. (سندبادنامه ص 64)،
نشاید حکم کردن بر دو بنیاد
یکی بر بی طمع دیگر بر آزاد.
نظامی.
بی طمعیم از همه سازنده ای
جز تو نداریم نوازنده ای.
نظامی.
آز بگذار و پادشاهی کن
گردن بی طمع بلند بود.
سعدی.
لغت نامه دهخدا
نیورای پخته رای، نیوسرشت قوی خلقت، پخته رای. قوی گرداندن (گردانیدن)، نیرومند کردن: غذا فزاید و قوی گرداند جسم ذونفس را، استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج طبع
تصویر کج طبع
آژر کج سرشت دشمنش دژ منش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم طبع
تصویر هم طبع
همسرشت، همخوی، کسی که در خوی و سرشت با دیگری شریک باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی آبی
تصویر بی آبی
بدون آب بودن فقدان آب، بی رونقی، بی آبرویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خس طبع
تصویر خس طبع
پست طبیعت، بی اصل، آنکه طبع پست دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خر طبع
تصویر خر طبع
گردنکش، احمق، معاند، سرکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیز طبع
تصویر تیز طبع
زیرک نونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ربط
تصویر بی ربط
بی پیوند بی سر و ته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سبب
تصویر بی سبب
بی جهت، بی تقریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شبه
تصویر بی شبه
بی مثل، بی نظیر، بی مانند، ناهمتا، بی مثال، بی بدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی صبر
تصویر بی صبر
ناشکیبا، بی تحمل، ناآرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طاعت
تصویر بی طاعت
بدون پرستش و عبادت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
نا آگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالطبع
تصویر بالطبع
طبعاً، طبیعه، از روی طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طالع
تصویر بی طالع
بی نصیب و بی بهره، بدبخت، محروم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طرف
تصویر بی طرف
کسی که جانبداری از کسی نکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طعم
تصویر بی طعم
بی مزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طلب
تصویر بی طلب
بی پروانه نا خوانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طمعی
تصویر بی طمعی
بی مزگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی نفع
تصویر بی نفع
بی بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به طبع
تصویر به طبع
موافق طبع، بمیل، طبعاً
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد طبع
تصویر بد طبع
دژخم بد آغاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طمع
تصویر بی طمع
بی آز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالطبع
تصویر بالطبع
((بِ طَّ))
طبعاً، از روی سرشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
سرزده، ناآگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی سبب
تصویر بی سبب
بیهوده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی صبر
تصویر بی صبر
ناشکیبا، بی تاب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی طرف
تصویر بی طرف
بی سویه
فرهنگ واژه فارسی سره